بازار کار در دوران پساکرونا
یک ویروس چند نانومتری بدون مغز و قدرت تحلیل، چنان ضرب شستی به بشر مغرور امروزی نشان داده که همگان متفق القول هستند علاوه بر اقتصاد جهانی، بر روی سبک کار و زندگی انسانها نیز اثر پایداری را گذاشته است. از حالا می توان با اطمینان بیشتری گفت که شیوه کار و زندگی ما به طرز محسوسی با دوران پیش از کرونا فرق کرده است.
اما پاندمی هولناک کرونا، حداقل یک اثر خوب هم داشت. دوران قرنطینه اختیاری یا اجباری، برای بسیاری از افراد این فرصت را فراهم کرد تا به مدد فراغت از وظایف تکراری روزمره، به ارتقای دانش و مهارتهای شخصی خودشان بپردازند. یکی از مهارتهایی که به نظر من در این دوران برای افراد زیادی حاصل شد، کار با نرم افزارهای کامپیوتری و دانش نرم افزار نویسی بود. اگرچه تعداد بسیار زیادی از کدنویسان استارتاپها و شرکتها، کار خود را در این دوران از دست دادند، اما بعضی از آنها این همت را داشتند تا از دوران خانه نشینی، برای ارتقای تواناییهای شخصی خود استفاده کنند و با توسعه تواناییها، جایگاه شغلی بهتری در دوران پساکرونا برای خود دست و پا کنند.
روی دیگر سکه...
نکته ظریفی که در این میان وجود دارد و جلوی این پیش بینی خوش بینانه برای بازگشت بدون دردسر این افراد به کارهای قبلی شان را میگیرد، اضافه شدن لشکر جدیدی از متخصصان با مهارتهای تقریبا هم سطح به بازار کار است. هرچند این افراد هنوز فاقد مهارتهای سطح بالا و تجربه کاری کافی هستند، اما شرایط اقتصادی نسبتا وخیم پس از تعطیلی های ناشی از کرونا، کارفرماها را برای استخدام برنامه نویس ارزان قیمت (حتی به قیمت کیفیت پایین تر کار) وسوسه خواهد کرد.
ممکن است شما هم مثل من معتقد باشید که کم بودن دستمزد مورد درخواست، الزاما بهترین معیار برای انتخاب نیروی کار نیست. اما متاسفانه واقعیت این است که مارکت نرم افزار مثل خیلی از بازارهای دیگر در ایران، خیلی منطقی رفتار نمی کند و این حقیقت، عرصه را بر نیروهای باسابقه هم تنگ خواهد کرد.
بنابراین مساله ای که با آن روبرو هستیم، افزایش نیروی متقاضی شغل و آماده به کار در برابر کارفرمایان و مشتریانی است که حالا پول خود را با احتیاط بیشتری هزینه می کنند. این حالت، حداقل منجر به دو نتیجه قابل پیش بینی خواهد شد:
1) پایین آمدن کلی قیمت نیروی کار
2) بیکار ماندن نیروهای تازه وارد به بازار کار.
پس اگر راهکاری برای ثابت نگهداشتن ارزش کار پیشنهادی و دوری از رقابتهای ناسالم پیدا شود، خودبخود نیروهای تازه وارد هم با سیالیت بیشتری وارد بازار کار خواهند شد و این در دراز مدت، به نفع همه است.
پای پول در میان است
حالا بیایید کمی ریشه ای به ماجرا نگاه کنیم. برنامه نویس، به دنبال شغل یا پروژه می گردد و پیش خودش ارزش مشخصی را برای کار خود تعیین کرده است. مشتری یا کارفرما هم، برای برطرف کردن نیاز خود، به دنبال بهترین پیشنهادی می گردد که نسبت فایده به هزینه آن برایش در حداکثر ممکن باشد.
در این میان، چیزی که قرار است بین مشتری و برنامه نویس مبادله شود، همان است که این روزها بسیار کمیاب شده است: پول! پس یکی از راه حل ها می تواند این باشد که جایگزینی برای پول پیدا کنیم. اما چطور؟
واقعیت این است که همه ما، بخش زیادی از پولی را که از فعالیتهای کاری خود بدست می آوریم، بجز خدمات دولتی (مثل قبوض، مالیات، عوارض شهری، ...) صرف هزینه کردن برای خرید کالا یا خدمات از دیگر بخشهای خصوصی می کنیم (مثلا مواد غذایی، لوازم منزل، البسه، اجاره محل سکونت، هزینه ایاب و ذهاب، و ...). از سوی دیگر، تعدادی از مشتریان ما (اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی) خودشان تامین کننده چیزهایی هستند که ما برای آنها هزینه می کنیم.
بنابراین، داستان از این قرار می شود که ما گاهی بابت فروش کالا یا خدمات خود به یک شخص یا شرکت، پولی را دریافت می کنیم که می دانیم در چند روز یا چند هفته آینده، باید بخشی یا همه آن را بطور مستقیم یا غیرمستقیم به همان شخص یا شرکت پرداخت کنیم. پس چرا از همان ابتدا، پول را از میان برنداریم تا هم نقدینگی مشتری حفظ شود و هم ما قدرت چانه زنی بهتری پیدا کنیم. بعنوان یکی از جایگزینهای پول، به بسیاری از افراد و سازمانها فکر کنید که علاوه بر کالا و خدمات جاری خود، میزان قابل توجهی کالاهای مازاد و ظرفیت خدماتی استفاده نشده هم دارند که قطعا خوشحال خواهند شد اگر کسی پیدا شود که در قبال آنها حاضر به ارائه کالا یا خدمات باشد.
چه راهکاری وجود دارد؟
برگردیم به حوزه بحث خودمان. شما که تخصصتان برنامه نویسی بوده و یا در این ایام به گروه برنامه نویسان (و یا هر تخصص دیگری) وارد شده اید، می توانید لیستی از نیازهای روزمره و برنامه ریزی شده خودتان تهیه کنید. سپس ارزش تخمینی هر یک از آنها را با دستمزد ساعتی، هفتگی یا ماهانه خود مقایسه کرده و در جاهایی که آمادگی خود را برای انجام کار اعلام می کنید، پیشنهاد تهاتر این کالا و خدمات با کار خودتان را هم بدهید. بگذارید با یک مثال، منظورم را بهتر بیان کنم:
شما یک برنامه نویس C# و دارای تجربه کافی در راه اندازی نرم افزارهای مالی و مدیریتی هستید. از طرفی، مدتی است که درگیر بازسازی منزل خود بوده و در این مرحله، نیاز به سیمان، کاشی، سرامیک، چینی آلات بهداشتی، شیرآلات و ... دارید. اگر نیازهای خودتان را به عنوان موارد قابل پذیرش بجای حق الزحمه، اعلام عمومی کرده باشید، چه بسا یک انبوه ساز یا فروشنده اقلام فوق، فرصت را برای سفارش نرم افزار اختصاصی خودش که مدتها به آن فکر می کرده اما بودجه کافی برای آن تامین نشده، مناسب ببیند و با شما وارد قرارداد شود: شیرآلات و چینی آلات بهداشتی به همراه کاشی و سرامیک برای حمام شما در قبال یک نرم افزار حسابداری؛ نمونه ای ایده آل از معامله ای برد-برد. هم شما برای جذب مشتری مجبور به دادن تخفیفهای رقابتی نشده اید و هم مشتری شما، کالای تجاری خود را با حفظ سود عملیاتی، به جریان انداخته است.
شاید هم شما در نقش مشتری یا کارفرما، به دنبال پیدا کردن یک نیروی متعهد و باتجربه برای بخشی از پروژه خود و یا همکاری در یک پروژه در جریان باشید. در این صورت نیز می توانید اعلام کنید که بجای پرداخت نقدی حق الزحمه، چه چیزهایی را می توانید تهاتر کنید و یا چه خدماتی را در قبال خدمات طرف مقابل، به او ارائه دهید. در اینجا هم هر دو طرف در یک بازی دو سر برد وارد شده و قطعا راضی از آن خارج خواهید شد.
اگر از سایت و اپلیکیشن چی با چی برای این کار استفاده می کنید، محدودیتی برای پیشنهاد تهاتر وجود ندارد. یعنی همانطور که شما می توانید مثلا یک خودروی مدل بالا در دسته بندی کالا را با یک آپارتمان در دسته بندی املاک معاوضه کنید، منعی برای درج پیشنهاد تهاتر خدمات با کالا یا املاک هم وجود ندارد (مثلا تهاتر خدمات وکالت یا کارشناسی رسمی در پرونده های بزرگ با مالکیت یک دفتر کار).
واضح است که ارزشگذاری آنچه که شما برای تهاتر یا معاوضه ارائه می دهید، با آنچه که در این معامله به دنبال آن هستید، همیشه منطبق نیست. برای همین، علاوه بر اینکه می توانید در متن آگهی، امکان جبران بخشی از ارزش با پول را اعلام کنید، می توانید از طریق پنل گفتگوی تعبیه شده در نرم افزار نیز با آگهی دهنده وارد مذاکره شوید.
اگر چه با عقاید رایج در جامعه کمی در تناقض است، ولی مثل اینکه واقعاً "بدون پول هم میشه!"
♦ تدوین توسط تیم تولید محتوا- چی با چی