گنج های پنهان در انباری ها

گنج های پنهان در انباری ها

 

شما را نمی دانم. ولی من، خانواده ام و تقریبا تمام فامیلی که با هم ارتباط نزدیک داریم، احتمالا می توانیم یک زمین فوتبال را با خرت و پرتهای بلااستفاده خودمان که از کشوها تا انباری را به تسخیر خود درآورده اند، پر کنیم! آن هم با تنوعی خیره کننده: دمپایی لاانگشتی که فقط یکبار کنار ساحل محمودآباد استفاده شده؛ عروسک برادرزاده ام که در جشن تولدش هدیه گرفت ولی حتی رغبت نکرد که آن را به اتاقش ببرد؛ شلواری که مادرم از سفر برایم سوغاتی آورد ولی با سایز دور کمر من هماهنگ نشده بود! و ... خیلی چیزهای دیگر که گاهی برای خودمان هم تازگی دارد. جالب است که بخش زیادی از این خرت و پرتها، فقط به این دلیل خرت و پرت نامیده می شوند که خود ما تمایلی به استفاده از آنها نداریم. در صورتی همین خرت و پرتها برای بسیاری از دوستان و آشنایان، حکم گنجی را دارند که تا حالا زیر گرد و خاک مدفون بوده است.

مدال خلاقانه ترین استفاده از این مهمانهای ناخوانده و لنگر انداخته در منزل، به خواهر بزرگ من می رسد که هر از گاهی با یک شبیخون غافلگیرکننده به انباری منزلشان، کادوی چشم روشنی تولد یک نوزاد یا هدیه خانه جدید یک زوج جوان را با پوشاندن یک بسته بندی زیبا به چیزی که تا چند لحظه پیش مفتخر به لقب خرت و پرت بود، آماده می کرد. شوهر خواهرم هم همیشه با نگاهی تحسین آمیز بابت این رفتار اقتصادی، با افتخار زحمت حمل این هدیه را تا در منزل میزبان، می کشید.

اما مگر یک انسان چقدر در عمرش هدیه به بقیه می دهد؟ هر چقدر هم که آدم بااحساس و اجتماعی و مهربانی باشی، باز هم در مقابل این حجم از اشیای بلااستفاده که تعداد زیادی از آنها، تناسبی با هدیه دادن ندارند، کم می آوری. آخرین راه حلی که انصافا اخلاقی و انسانی هم هست، اهدای این اشیا به موسسات خیریه است. اما متاسفانه گاهی این اشیا، علیرغم اینکه کاملا نو و قابل استفاده هستند، قابل اهدا به خیریه هم نیستند (مثلا یک خیریه با 10 گالن پلاستیکی-هرچند تمیز و نو- چکار کند؟ آسایشگاه سالمندان با دستکش دروازه بانی که پسرخاله شناگر من برای تولدش هدیه گرفته، چکار می تواند بکند؟ و خیلی چیزهای دیگر)

فروش در سایتهای اینترنتی هم دیگر به اندازه یکی دو سال قبل جواب نمی دهد. یعنی آنقدر هزینه های ضروری خانواده ها زیاد شده که دیگر حاضر نیستند روی کیفیت و کارایی یک جنس دست دوم، ریسک مالی بکنند.

اینجاست که احساس می کنی به دو راهی رسیدی: یا باید دست به عملیات انتحاری بزنی و همه را از انباری بریزی بیرون (البته با کلی افسوس!) و یا اینکه دنبال کسی باشی که چیزهای اضافی خودت را با او معاوضه کنی. قطعا راه حل دوم عاقلانه تر و به صرفه تر است. چون برای داشتن یک چیز جدید، لازم به هزینه مالی نیست. تازه اگر از کسانی باشی که گوشه چشمی به محیط زیست دارند، این کار به تولید کمتر زباله و بالابردن صرفه استفاده از کالاها هم کمک می کند.

من راه دوم را انتخاب کردم و بعد از چندبار معاوضه رضایت بخش، علاوه بر اینکه به نوعی معتاد به این کار شدم، مثل کارآگاه پوآرو در همه سوراخ سنبه های خانه به دنبال اشیای اضافی قابل استفاده و معاوضه هستم!

حتما برایتان سوال پیش آمده که از کجا مشتری برای معاوضه کالاهای خودم پیدا میکنم؟ این سوالی بود که اوایلی که تصمیم به این کار گرفتم برای خودم هم پیش آمد که حالا از کجا کسی را پیدا کنم که جنس اضافی مرا با چیزی که احتیاج دارم عوض کند؟ خوشبختانه جستجو برای پیدا کردن پاسخ سوالم خیلی طول نکشید و در زمان مناسب با سایت و اپلیکیشن چی با چی آشنا شدم. کارش از اسمش پیداست: در یک محیط کاربری ساده، به شما کمک می کند که داشته و خواسته خودتان را اعلام یا جستجو کنید و بعد از آن کافی است که با طرف معامله خود تماس بگیرید و ... تمام. شما کالای اضافی خود را با کالای اضافی کسی دیگر معاوضه کرده اید و حالا هر دو کالا تبدیل به کالای قابل استفاده و ارزشمند شده اند!

 

♦ تدوین توسط تیم تولید محتوا- چی با چی

فروش گنج سلیقه اینترنتی معاوضه کادویی تولد خانه تکانی دست دوم هدیه انباری بازیافت

مقالات مشابه