بازسازی بدون هزینه
آقای نادری به پشتی صندلیش تکیه داد و آهی از ته دل کشید. هنوز یک هفته از توافقش با یک شریک سرمایه گذار برای مشارکت در اداره هتلی که برایش نقش فرزندش را داشت، نمی گذشت. بعد از تحمل شش سال سخت به دلیل خطای اولیه در برآورد هرینه ها و درآمدها، مجبور شده بود برای حفظ سرمایه ای که در ساخت و راه اندازی این هتل صرف کرده بود، یک شریک بگیرد.
شریک جدید طبق نظر مشاورش، سرمایه گذاری در هتل آقای نادری را مشروط به انجام بعضی تغییرات و بازسازی ها کرده بود که مورد موافقت آقای نادری قرار گرفته بود و بلافاصله قرارداد سفت و محکمی را هم امضا کرده بودند. اما حالا لیست برآورد هزینه های تغییرات، دود از سرش بلند کرده بود! ظاهرا یکبار دیگر در برآورد هزینه ها، دچار خطا شده بود. آخر اگر او این مقدار پول برای پرداخت هزینه تغییرات مدنظر شریک جدیدش داشت، نیازی به وارد کردن شریک و سرمایه گذار نداشت.
آقای نادری دو سه روز را با ناامیدی و استرس گذراند تا اینکه یک روز صبح، بطور اتفاقی با آقای دوراندیش (دوست و همکار قدیمی اش) روبرو شد. پس از سلام و احوالپرسی های رایج، وقتی صحبت به پرس و جو از اوضاع کاری رسید، مشکلش را با آقای دوراندیش در میان گذاشت. همانطور که انتظار داشت، آقای دوراندیش، این بار هم پیشنهادی بکر و بدیعی برای حل مشکلات کسب و کار داشت.
آقای نادری با راهنمایی دوست قدیمی اش، چند آگهی در فضای مجازی منتشر کرد و در آن از پیمانکاران مرتبط با کارهایی که قرار بود برای بازسازی هتل انجام شود، دعوت کرد که با او تماس بگیرند. در تماس تلفنی و بعد از آن در ملاقات حضوری، آقای نادری پیشنهاد داد که هر پیمانکار، متناسب با حجم و نوع کاری که قرار بود انجام دهد، اعتبار اقامت رایگان در هتل دریافت کند. اگر خودشان هم تمایل به اقامت نداشتند، می توانستند افراد مدنظرشان را به هتل معرفی و معادل رقمی را که به آنها پیشنهاد داده بودند، دریافت کنند. با این روش، هم پیمانکار به مبلغ حق الزحمه خودش می رسید و هم اتاقهای هتل آقای نادری پر می شد.
این پیشنهاد با توجه به آب و هوای خوب منطقه ای که هتل در آن قرار داشت، مورد قبول بسیاری از پیمانکاران قرار گرفت و کار بازسازی و تعمیرات ظرف کمتر از یک هفته شروع شد. آقای نادری به سختی باور می کرد که دارد بدون هزینه کردن حتی یک ریال، تغییرات مدنظر شریک جدیدش را انجام می دهد و تازه، سود خودش از پرشدن اتاقها را هم می برد.
چند هفته بعد، هتل آماده اداره تحت نظر مدیران جدید بود. شریک آقای نادری، با توجه به وفای به عهد آقای نادری به اولین تعهدش، از سرمایه گذاری جدیدش راضی به نظر می رسید و بعد از اینکه از روش آقای نادری برای انجام تغییرات توافق شده، خبردار شد، ابراز تمایل کرد که از این روش در اداره امور جاری هتل در بخشهایی مثل رستوران هم استفاده کنند.
این روزها، سه سال از عملی کردن پیشنهاد آقای دوراندیش به آقای نادری می گذرد و هتل او، حتی در خلوت ترین روزهای مسافرتی سال هم، هیچ وقت بیشتر از دو یا سه اتاق خالی ندارد. در مقابل، خرید بسیاری از کالاها و خدماتی که قبلا به دلیل صرفه جویی در هزینه ها، به تعویق می افتاد و یا به کلی حذف می شد، در اولین احساس نیاز در دستور کار قرار میگیرد و رضایت مشتریان هتل را بالاتر می برد.
کاری که تهاتر خدمات برای این هتل کرد، بیشتر شبیه یک معجزه برای یک کسب و کار رو به ورشکستگی بود که حالا دیگر به یک رویه عادی و روزمره برای آنها تبدیل شده است. واقعاً قدیمی ها راست می گفتند که در هر سری، عقلی هست!
♦ تدوین توسط تیم تولید محتوا- چی با چی
